شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید مختار محسنی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد مختار محسني »
بسمالله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون خوشا به اینچنین پدر و مادری که اینچنین فرزندانی را تربیت کردند و درراه اسلام فدا کردند. پدر و مادر عزیز، من با اجازه شماها به مدرسه خودسازی و جبهه رفتم. مبادا که در هنگام نبودن من در خانه، ایجاد ناراحتی نمایید. صبور باشید. تمام رزمندگان را دعا کنید. نمازهایتان را بجا بخوانید، نماز شب را بهپای دارید و امام را دعا کنید. یار و یاور امام باشید. مبادا به خاطر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد مختار محسني »
بسمالله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون خوشا به اینچنین پدر و مادری که اینچنین فرزندانی را تربیت کردند و درراه اسلام فدا کردند. پدر و مادر عزیز، من با اجازه شماها به مدرسه خودسازی و جبهه رفتم. مبادا که در هنگام نبودن من در خانه، ایجاد ناراحتی نمایید. صبور باشید. تمام رزمندگان را دعا کنید. نمازهایتان را بجا بخوانید، نماز شب را بهپای دارید و امام را دعا کنید. یار و یاور امام باشید. مبادا به خاطر...
صفای خط پدافندی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانی که گردان در سال 1365 در خط پدافندی فاو،1 در حاشیه دریاچه نمک مستقر بود. آقای حاج منصور معانی پدر محترم شهید علی معانی هم در آنجا حضور داشت. در این خط آتش دشمن بسیار شدید بود و بچهها در این بحبوحه گویی کاسه سر را به خدا سپرده و حال و هوای معنوی خوبی داشتند. آقای معانی با دیدن این صحنهها میگویند: خط پدافندی هم عجب صفایی دارد. آقای حسن موسیپور2 بلافاصله در جواب ایشان میگوید:...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانی که گردان در سال 1365 در خط پدافندی فاو،1 در حاشیه دریاچه نمک مستقر بود. آقای حاج منصور معانی پدر محترم شهید علی معانی هم در آنجا حضور داشت. در این خط آتش دشمن بسیار شدید بود و بچهها در این بحبوحه گویی کاسه سر را به خدا سپرده و حال و هوای معنوی خوبی داشتند. آقای معانی با دیدن این صحنهها میگویند: خط پدافندی هم عجب صفایی دارد. آقای حسن موسیپور2 بلافاصله در جواب ایشان میگوید:...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علیرضا اکرامپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ای رفیق! همچون قاصدکهای عاشق به پرواز در آی و نظاره کن به خون نشستن آلالههای سرخرنگ سرزمین ایران را که آواز ملکوتی فرشتگان را زمزمه میکنند و در سودای وصال دوست، سر و جان را یکباره به بازار شهادت میبرند. از میان آن قاصدکها، میتوان یکی چون علیرضا اکرام پور را به شمار آورد. همانی که در اولین روز از زمستان سال ۱۳۳۶ سرمای طبیعت را با نفس گرم خود طراوت بهاری بخشید و فضای خانواده مذهبی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ای رفیق! همچون قاصدکهای عاشق به پرواز در آی و نظاره کن به خون نشستن آلالههای سرخرنگ سرزمین ایران را که آواز ملکوتی فرشتگان را زمزمه میکنند و در سودای وصال دوست، سر و جان را یکباره به بازار شهادت میبرند. از میان آن قاصدکها، میتوان یکی چون علیرضا اکرام پور را به شمار آورد. همانی که در اولین روز از زمستان سال ۱۳۳۶ سرمای طبیعت را با نفس گرم خود طراوت بهاری بخشید و فضای خانواده مذهبی...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علی عباس زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
علی، نیلوفر عاشقی بود که اول مهرماه ۱۳۴۱ در گلستان عشق روئید و کوچههای روستای مشکان نیریز را از عطر وجودش بهرهمند ساخت. دست مهربان باغبانان در رشد و نمو وی کوشید تا او را برای تحصیل آماده کرد. دوره ابتدایی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز کرد و به پایان رساند. سپس به دلیل عدم دسترسی به مدرسه راهنمایی ترک تحصیل کرد و به امور کشاورزی و دامداری مشغول شد. علی در امر تأمین...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
علی، نیلوفر عاشقی بود که اول مهرماه ۱۳۴۱ در گلستان عشق روئید و کوچههای روستای مشکان نیریز را از عطر وجودش بهرهمند ساخت. دست مهربان باغبانان در رشد و نمو وی کوشید تا او را برای تحصیل آماده کرد. دوره ابتدایی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز کرد و به پایان رساند. سپس به دلیل عدم دسترسی به مدرسه راهنمایی ترک تحصیل کرد و به امور کشاورزی و دامداری مشغول شد. علی در امر تأمین...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید عبدالحسین خلیلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
دشتهای سرسبز و باغهای پر از عطر گل یاس روستای مشکان، در فروردینماه سال ۱۳۴۴ شاهد شکفتن لالهای دیگر دریکی از خانههای باصفا و مملو از عشق و محبت الهی بودند. خانواده متدین و دامدار مشکانی به یاد و نام سالار شهیدان، کودک نورسیده به نام عبدالحسین نام نهادند و در دامن پرمهر خود او را با آداب و سنن اسلامی پرورش دادند. دستهای کوچک او را در دستان معلمهای دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان قراردادند تا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
دشتهای سرسبز و باغهای پر از عطر گل یاس روستای مشکان، در فروردینماه سال ۱۳۴۴ شاهد شکفتن لالهای دیگر دریکی از خانههای باصفا و مملو از عشق و محبت الهی بودند. خانواده متدین و دامدار مشکانی به یاد و نام سالار شهیدان، کودک نورسیده به نام عبدالحسین نام نهادند و در دامن پرمهر خود او را با آداب و سنن اسلامی پرورش دادند. دستهای کوچک او را در دستان معلمهای دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان قراردادند تا...
سخنان شهید سرافراز در صبحگاه تاریخ 20/11/1364
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
صبحگاه روز 20/11/1364 آخرین صبحگاه مشترک دلاور مردان گردان کمیل با حضور سردار شهید علی اصغر سرافراز بود. عزیزانی که در آن صبحگاه حضور داشتند، از سخنان دلنشین و الهی او مرتبا" میگویند. هنوز در گوش آنان آوای ملکوتی او میپیچد که از بی وفایی دنیا و دل نبستن به آن میگفت. از رشادتهای امام حسین(ع) و خاندان پاک و یارانش یاد میکرد. او که خود همه تعلقات دنیوی را کنار گذاشته بود و عاشقانه به سوی معبود...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
صبحگاه روز 20/11/1364 آخرین صبحگاه مشترک دلاور مردان گردان کمیل با حضور سردار شهید علی اصغر سرافراز بود. عزیزانی که در آن صبحگاه حضور داشتند، از سخنان دلنشین و الهی او مرتبا" میگویند. هنوز در گوش آنان آوای ملکوتی او میپیچد که از بی وفایی دنیا و دل نبستن به آن میگفت. از رشادتهای امام حسین(ع) و خاندان پاک و یارانش یاد میکرد. او که خود همه تعلقات دنیوی را کنار گذاشته بود و عاشقانه به سوی معبود...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید رمضان خورشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد رمضان خورشيدي »
فروردین سال 1347 یادآور درخشش خورشید وجود کودکی زیبا در روستای مشکان از توابع نیریز، میان خانوادهای متدین و دامدار میباشد. این کودک را پدر «رمضان» نامید و با همت مادر، اورا به آداب مسلمانی تربیت کردند. آنگاه که توان فراگرفتن علوم روز را بدست آورد دوره ابتدائی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز کرد و با موفقیت به پایان برد. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه ابوریحان شروع کرد. احترام به معلمها و همکلاسیهای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد رمضان خورشيدي »
فروردین سال 1347 یادآور درخشش خورشید وجود کودکی زیبا در روستای مشکان از توابع نیریز، میان خانوادهای متدین و دامدار میباشد. این کودک را پدر «رمضان» نامید و با همت مادر، اورا به آداب مسلمانی تربیت کردند. آنگاه که توان فراگرفتن علوم روز را بدست آورد دوره ابتدائی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز کرد و با موفقیت به پایان برد. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه ابوریحان شروع کرد. احترام به معلمها و همکلاسیهای...
خط پدافندی هور الهویزه (طبر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
هور منطقهای است هم سطح دریا که در بعضی جاها سطح آب آن دو تا سه متر بالاتر از آب دریا است ولی نسبت به مناطق همجوار گودتر می باشد و در مسیر رودخانه قدیمی و دائمی به وجود می آید. روئیدنیهایی که هور را زیر پوشش خود گرفته اند عبارتند از: 1- "نی" ارتفاع آن از2متر تا 7 متر است و عمدتا" در جاهای عمیق میروید. 2- "بردی" ارتفاع آن بین 1تا 2 متر است . 3-"چولان" ...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
هور منطقهای است هم سطح دریا که در بعضی جاها سطح آب آن دو تا سه متر بالاتر از آب دریا است ولی نسبت به مناطق همجوار گودتر می باشد و در مسیر رودخانه قدیمی و دائمی به وجود می آید. روئیدنیهایی که هور را زیر پوشش خود گرفته اند عبارتند از: 1- "نی" ارتفاع آن از2متر تا 7 متر است و عمدتا" در جاهای عمیق میروید. 2- "بردی" ارتفاع آن بین 1تا 2 متر است . 3-"چولان" ...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید مسعود کوهکن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مسعود، دومین کبوتر خونین بالی است که آواز زندگی را در یک روز سرد زمستانی ـ ۱۳۴۶/۱۰/۲۰ ـ در نیریز سر داد و بهاری نو را به خانواده متدین و زحمتکش خود به ارمغان آورد. الفبای زندگی را در کانون ساده و بیآلایش، ولی گرم و بامحبت خانواده آموخت. پدرش که مغازهداری امین و متدین بود، از همان کودکی امانتداری و دیانت را به گوش جانش زمزمه کرد و فرزند دلبند خود را بر طریق الهی تربیت کرد....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مسعود، دومین کبوتر خونین بالی است که آواز زندگی را در یک روز سرد زمستانی ـ ۱۳۴۶/۱۰/۲۰ ـ در نیریز سر داد و بهاری نو را به خانواده متدین و زحمتکش خود به ارمغان آورد. الفبای زندگی را در کانون ساده و بیآلایش، ولی گرم و بامحبت خانواده آموخت. پدرش که مغازهداری امین و متدین بود، از همان کودکی امانتداری و دیانت را به گوش جانش زمزمه کرد و فرزند دلبند خود را بر طریق الهی تربیت کرد....
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که میگشائیم، از سجدههای بیریای تو حکایت میکند. با هرکس که به گفتگو مینشینیم، از مهربانی و وفای تو میگوید. سراغ مجنون را که میگیریم، نشانی کوی تو را میدهند که بیقرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که میپرسیم، میگویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانوادهای متدین و عاشق اهلبیت(ع) در شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که میگشائیم، از سجدههای بیریای تو حکایت میکند. با هرکس که به گفتگو مینشینیم، از مهربانی و وفای تو میگوید. سراغ مجنون را که میگیریم، نشانی کوی تو را میدهند که بیقرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که میپرسیم، میگویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانوادهای متدین و عاشق اهلبیت(ع) در شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...